اوستاد

ساخت وبلاگ
رفتم میگم "استاد من واحدام کمه این ترم میخوام برم ازمایشگاه به دانشجوهاتون کمک کنم"

هی از اون انکار که "حالا هیشکی هیشکار نمیکنه" و "حالا بچه ها رو فرستادم دنبال ابزار کار" و "حالا با من هماهنگ باش مدام تا خبرت کنم" و این قسم سخن ها!

هی از من اصرار که "من خیلی بیکارم روزا!!" و "استاد واحدام کمه وقتم همش داره هدر میره" و "من فقط میخوام تو ازمایشگاه کمک کنم" و غیره و ذلک

اخرش دید زورش بهم نمیرسه چند تا تکلیف برام مشخص کرد تا شنبه!

منم گفتم "چشم!! فقط استاد تا شنبه یعنی هیشکی کار ازمایشگاهی نداره که من برم کمکش؟!"

یه جوری گفت "خانوم فلانی انصافا تا شنبه رو بیخیال شین دیگه"  که بقیه کسایی که اونجا بودن به اتفاق خودم از خنده داشتیم میمردیم و خودش کاملا معمولی داشت به ادامه ی کاراش میرسید!

 

حالا اینا به کنار!!! داشتم برا ازاده تعریف میکردم گفت "استادت چقدر مثل خودته!!" :دی

خواجه نگهدار مرا...
ما را در سایت خواجه نگهدار مرا دنبال می کنید

برچسب : استاد ارمان,استاد شهریار,استاد مهوش,استاد شجریان,اوستاد ساربان,اوستاد موزیک,اوستادان صفا را اوستاد,برادران استاد,اوستاد زانیس,اوستاد بنان, نویسنده : 8khaje-negahdar-maraf بازدید : 7 تاريخ : جمعه 9 مهر 1395 ساعت: 12:56