ول کن جهان را چایی ات یخ کرد

ساخت وبلاگ
گرماش گرمم میکنه و مثل جوجه های زهرا که وقتی میبریم شون افتاب بگیرن همچین که افتاب بهشون میخورد دست و پاشون شل میشد و خوابشون میگرفت، گرماش بهم میچسبه و جرعه جرعه مینوشمش!

 

به مرضیه میگم چقدر خوبه این چایی گرم... بعد با لذت گفتم مسیر حرکتش رو تو بدنم حس میکنم که چجوری گرما از اینجا-با دستم نشون دادم- میره پایین!

مرضیه با تعجب گفت "صبر کن یه کم سردتر شه!! فک کنم خیلی داغه!!"

خواجه نگهدار مرا...
ما را در سایت خواجه نگهدار مرا دنبال می کنید

برچسب : ول کن جهان را چایی ات یخ کرد, نویسنده : 8khaje-negahdar-maraf بازدید : 17 تاريخ : دوشنبه 3 آبان 1395 ساعت: 18:39